|
دو شنبه 20 آذر 1391برچسب:, :: 13:26 :: نويسنده : نفس
اگه تو مال من بودی... اگه تو مال من بودی ماه از چشات طلوع ميکرد پرستو از رو دست تو نغمه هاشو شروع میکرد اگه تو مال من بودی کلاغ به خونش می رسید مجنون به داد اون دل زرد و دیوونش می رسید اگه تو مال من بودی همه خبردار می شدن ترانه های عاشقی رو سرم آوار می شدن اگه تومال من بودی قدم رو پاییز میزدم پاییز میفهمید که ماها زبونشو خوب بلدیم اگه تومال من بودی انقدر غریب نمیشدیم من چی میخواستم از خدا دیگه اگه پیشت بودم اگه تومال من بودی دور خوشی نرده نبود دل من اون آواره ای که شبا میگرده نبود اگه تو مال من بودی چشام به چشمات شک نداشت تنگ بلور آرزوم مثل حالا ترک نداشت اگه تو مال من بودی جهنمم بهشت می شد قصۀ عشق مادوتا عبرت سرنوشت می شد اگه تو مال من بودی میبردمت یه جای دور یه جاکه تو دیده نشی ،نباشه حتی کمی نور اگه تو مال من بودی میذاشتمت روی چشام بارون میخواستی میباریدابر سفید گریه هام اگه تومال من بودی برگاتو پاییز نمیریخت شمعی که پروانه داره اشک غم انگیز نمیریخت اگه تومال من بودی قفس دیگه اسیر نداشت آدما دارا میشدن دنیا دیگه فقیر نداشت اگه تومال من بودی؛ خیال نمیکنم باشی پس میرم و میکشمت پیش خودم تو نقاشی...
تنهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا نظرات شما عزیزان:
matalebet harf nadare
miam mikhonam heyfam miad nazar nazaram ![]() ![]() ![]()
![]() |